تیغ مردان خورشید در مشت
کور سوی شب تیره را کشت
یک زبان زندگی ، یک زبان مرگ
ذوالفقاری سخنگوی در مشت
قومی از زخم و خون ، نسل در نسل
از تبار جنون پشت در پشت
سوزشان آتش طور موسی
داغشان مُهر محراب زرتشت
کوله بر پشت و سجاده در پیش
جاده در پیش رو جاده در پشت
مُهر پایان مرداب در دست
حکم آغاز طوفان در انگشت